کهکشان
کهکشان



برای آنکه بدانیم حقیت داستان ماراتون چه بوده است لازم است که اندکی در تاریخ
به عقب برگردیم. در سال ۵۴۵ پ م یک سردار آتنی به نام پیزیسترات پس از یک جنگ
داخلیِ کوتاهمدت به ریاست آتن رسید. او یکی از سلاطین پرقدرت و پرکار و باتدبیرِ آتن
بود، چندین معبد برای خدایان یونان برپا کرد، قلمرو آتن را با گرفتن چندین آبادی وسعت
داد، برای آنکه تاریخ یونان را به نوشته درآورد دستور داد تا داستانهای اسطوره ای را از
سینه های مردم گردآوری و تدوین کنند، و آن را به شاعری افسانه ئی به نام هومر منسوب کرد .

پس از درگذشت پیزیسترات پسرش هی پیاس جانشینش
شد. ولی رفتار سخت گیرانه ئی که پدرش به قصد برقرار داشتن ثبات و امنیت و آرامش انجام
داد باب طبع مردم اطاعت ناپذیر آتن نبود و خواهان ادامۀ سلطنت در خاندان او نبودند . یکی
از برادران هیپیاس را مردم آتن در واقعه ئی کشتند.

مردم آتن بر او شوریدند، و او
از آتن گریخته به لیدیە رفته وبه دولت ایران پناهنده شد . پس از او ریاست آتن را مردی به نام
کلیستین به دست گرفت ( ۵۱۰_۵۰۷پ م). هی پیاس از شهریار لیدیە تقاضا کرد که برای
بازگشتن او به ریاست آتن نزد سران آتن پادرمیانی کند؛ اما پاسخ سران آتن به شهریار آن بود
که هیأتی را به ساردیس فرستادند و به شهریار پیام دادند که زیرِ تأثیر سران فراری آتن قرار
نگیرد و از آنها حمایت نکند . شهریار به این هیأت فرمان داد که مردم آتن باید هی پیاس را داوطلبانه بپذیرند

وگرنه او مجبور خواهد شد که لشکر به آتن بفرستد.

سران آتن از بیم آنکه شهریار لیدیە به آتن لشکرکشی کند درصدد شدند که مردم جزایر
دریای ایژه و سواحل غربی اناتولی را برضد ایرانیان بشورانندتلاش آنها بر سران شهری به نام میلیتوس

واقع در ساحل غربی اناتولی اثر نهاد .جنگجویان آتنی سوار بر
بیست قا یق به میلیتوس رفتند تا در شورش برضد ایران شرکت کنند . سران شورش تصمیم
گرفتند که به ساردیس (پایتخت لیدیە ) شبیخون بزنند و شهر را تاراج کنند.

هرودوت بنابرداستان لاف زنانه ئی که شنیده بوده مینویسد که
یونانیها ساردیس را بدون مقاومت گرفتند.

آنها معبد شهر را به آتش کشیدند و معبد منهدم شد.با این حال آنها نتوانستند که شهر را تاراج کنند، زیرا
خانه های شهر دیوار و حفاظ داشت . پارسیان و مردم شهر برای جنگیدن آماده شدند، ولی
پیش از آنکه بیرون آمده باشند آنها شهر را ترک کرده به کوه زدند.

اما در ساردیس تلاشهای ه ی پیاس برای بازگشتن ب هریاست آتن همچنان ادامه داشت .

بنابر فرمانی که به شهریارلیدیە رسید، در تابستان سال ۴۹۰ پ م گروهی از سربازان یونانی و ایرانی از لیدیە و جزایر
که شمارشان معلوم نیست ولی داستانهای یونانیان قدیم در شمار آن مبالغه کرده اند همراهِ
هی پیاس راهی شبه جزیرۀ اتیکه شدند که مرکزش آتن بود.

سپاهیان ساردیس شهر «اری ترَِِ »از توابع آتن را گرفتند.و معبدشهر را به انتقام معبد ساردیس که

آنها آتش زده بودند، آتش زدند.و از آن جا وارد دشت ماراتون شدند.

مشوق آتنی ها برای مقابله با سپاهیان شاه یکی از عموزادگان هیپیاس بود که
رقیبِ او برای رسیدن به ریاست بود.

برخی از تاریخ نگاران
ایرانی نیز که ترجمۀ متون اصلی یونانی را نخوانده اند، زیرِ تأثیر تاریخ نگاران نوین غربی، در
تألیفاتشان رخداد ماراتون را لشکرکشی داریوش به یونان نوشته اند . ولی حقیقت امر به گونۀ
دیگری بوده و رخداد ماراتون نه لشکرکشی داریوش به یونان بلکه نبرد قدرت سران آتن بود.

یک طرفِ نبرد قدرت در این لشکرکشی هی پیاس بود و طرف دیگرش یکی از عموزادگانش
به نام میلی تیاد که فرماندهی سپاهیان آتن را داشت.

نقش ایران در رخداد ماراتون
آن بود که از یکی از دوطرفِ ستیز قدرت (یعنی هی پیاس ) حمایت می کرد . کل حکایت پر
شاخ و بالِ ماراتون بیش از این نبوده است، و این چیزی است که با چند بار خواندن گزارش
هرودوت و تاریخ نگارانِ یونان باستان دستگیرِ ما می شود.

به نظر می رسد که افسران ایرانی بنابه دستوری که داشتند وقتی در ماراتون دیدند که
مردم آتن خواهان هی پیاس نیستند و با آن نیروی عظیم ده هزاری (یعنی با همۀ توانشان ) برای
مقابله با او بیرون آمده اند قصد بازگشت به سا ردیس را کردند . ولی به هرحال، خود این واقعه
نوعی پیروزی برای آتن بود که با نپذیرفتن یک حاکم سرسپرده به ایران توانسته بود استقلالِ
خویش را حفظ کند . اما نویسندگان یونانی از این رخداد ساده داستانها پرداختند و سخن از

نبردی در ماراتون میگفتند که باعث فرار ایرانیان شد؛ و به هنگام فرارشان چندین قایقشان در
دریا غرق شد و بسیاری از سربازانشان در دریا تلف شدند.

آنچه «شکست ایران ازآتن و نجاتِ تمدنِ غربی »
 می نامند را با بزرگداشتِ «ماراتون » گرامی می دارند و همه ساله
به این مناسبت مراسمی برگزار میکنند که حیله گرانه شکلی فرهنگی به آن داده اند؛ مراسمی
که اشاره اش به برتری تمدنِ یونان قدیم بر تمدن ایرانی است ولی اغلب مردمِ جهان معنایش
را نمی دانند. حتی ایرانیان نیز کورانه و ناآگانه از این رسمِ زشت و اهانت آمیز تقلید می کنند.



امید وارم با خواندن این بخش از تاریخ ،ما ایرانیان به فرهنگمان احترام بگذاریم وپاسدار آن باشم و درباره خودمان آگاه باشیم تا ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:تاریخ,حقیقت تاریخ,ایران,هیپیاس,شاه,ماراتن,, توسط علی |